مترسک ها
روزی هزار بار باید برای دوستانم توضیح بدم
برای تو نمیدانم چگونه میگذرد...
اما برای من...
انگار بر گلویم خنجر گذاشته اند و نمی برند...
شب که می شود رؤیاها پا برهنه می شوند بال و پر می گیرند در ذهنِ تارِ آدمها تا کمی آرام گیرد دل های خسته شان ... هی تو!!! حَــــــوّای کسی نـــــمی شــوم
ان چه که زیبا نیست بدون حضور تو... وعده بهشتت مرا ادم نمی کند!!! می دانم که در بیداری
خدایا... کسی را که قسمت کس دیگریست... سرراهمان قرارنده... تاشبهای دلتنگیش برای ما باشد وروزهای خوشش برای دیگری... حتی اگر یعقوب بیاید...
که در دنیای بیرون از شعرهایم
پای هیچ عشقی وسط نیست!
باور که نمی کنند
جان تو را قسم می خورم...!
نزدیکتر نیا
من دست نیافتنی ام !!!
که به هــــوای دیگری برود ...
زندگی نیست
روزگار است...
اغوشت را وعده بده
رستگارترین می شوم...
تو را نخواهم دید
چشمهایم را می بندم...
7 نه،700 سال در قلبم ذخیره و پنهانت می کنم،
بگو(کنعانیان)منتظر نباشند،
تقسیم شدنی نیستی،
Design By : Night Melody |